نی نی قشنگم

چشم انتظارتم گلم

این روزهای آخر حس میکنم خیلی برام دیر میگذره  و خیلی بیشتر از قبل نگرانتم همش لگدهاتو میشمارم شیطون کوچولوی من پس کی میخوای بیای و مامان و از چشم انتظاری در بیاری فقط 14 روز به دیدنت مونده عشقم مامان مواظبته تو هم مواظب خودت باش دلخوشی قشنگم...     ...
27 آذر 1390

یونا کوچولوی ما

امروز ماه هفتم و به پایان بردی و فردا اولین روز ماه هشتمته این روزها خیلی خیلی بی قرار دیدنتم کارم از روز شماری گذشته و شده ثانیه شماری کوچولوی من: دلم میخواد این روزها بگذره احساس کردنت خیلی قشنگه اما مطمئنم دیدنت خیلی خیلی برام شیرینتره  دوس دارم این روزها بگذره و اون لحظه بیاد لحظه ای که واسه اولین بار نگاهم میکنی و من اون لحظه رو تا آخرین روز زندگیم رو دیوار دلم ثبت میکنم. عشق مامانی میدونی بابا دیشب چی میگفت؟ میگفت پسرم قبل از اینکه پسرم باشه رفیقمه میگفت که خیلی دوست داره! و اونم راس راسی این روزها خیلی بیقراره دستشو میذاره رو شکمم و باهات حرف میزنه بهت میگه مهمون کوچولو کوچولوی قشنگم با اومدنت دنی...
14 آبان 1390

پسر کوچولوی من

سلام عشقم مدتیه نتونستم بیام تا ازت بنویسم عشقم آخه مامان کلی مهمون داشت و نمیتونست تنهاشون بذاره قربونت برم این روزها تو شدی تموم زندگیم همه ی فکرم پیشته و تموم حرفام از تو گفتنه از تویی که ندیدمت ولی با تموم وجودم احساست میکنم لباسات و بغل میگیرم و تو رو توشون تصور میکنم که چقدر خوشتیپی امروز اولین روز از هفته ی ٢٥ و گذروندی و ماشاله کلی شیطون شدی و مامان و لگد بارون میکنی الهی قربونت برم جونم فردا قراره با مامان بریم ایلام و میدونم که خیلی خوش میگذره شبت بخیر عشقم
9 مهر 1390

گل پسرم...

دورت بگردم عشقم سلااااااام امروز تو اواخر هفته ی نوزدهمی اما من هیچ تغییری نکردم به هر کی میگم حامله ام باورش نمیشه اگه همینجوری پیش بره فردا که به دنیا بیای و بغلت کنم  هیچکی باورش نمیشه تو مال خودم باشی عشقم الهی قربون قد و بالای ١٥ سانتیمتریت برم گلم بابایی رفته اصفهان و من دلم خیلی براش تنگ شده اما عیب نداره قول داده یه عالمه برات لباسای خوشگل بگیره وقتی ٢٣ مرداد سونو دادم و دکتر گفتش پسری کلی ذوق کردم اما تعجب نکردم آخه همیشه ناخوداگاه پسرم صدات میکردم میدونی عزیزم بعد از سقط غم انگیزی که داشتم تو شدی تنها شادی زندگیم و باعث شدی چیزی و فراموش کنم  که فکر میکردم فراموش کردنش غیر ممکنه اما حالا تو ...
3 شهريور 1390

امروز...

امروز به پايان مي رسد از فردا برايم چيزي نگو ! من نمي گويم " فردا روز ديگري ست " فقط مي گويم " تو روز ديگري هستي " تو فردايي همان كه بايد بخاطرش زنده بمانم. .... ...
15 مرداد 1390

ضربان قلب تو...

خدای مهربون بهترین لحظه ی زندگیم بود  وقتی صدای قلبش و شنیدم  ازت ممنونم خدایا به گریه افتادم با صدای شیرین ضربان قلبش  اما این گریه از سر شوق بود ممنونتم خدایا تا ابد شکر گذارتم  از ته دلم احساس کردم مادر شدم 153 بار در دقیقه  دکتر گفت حال بچه خوبه و 80 /0 پسره. عزیزم برام فرقی نداره دختر باشی یا پسر فقط سالم باش  گل قشنگم تو بهم امید زندگی میدی من دیشب تا صبح به فکرت بودم  و تموم لحظه های شب تا سپیده ی صبح  صدای ضربان قلب مهربونت توی گوشم میپیچید. دلم میخواد واسه شنیدن این صدا هر روز برم پیش دکتر خدایا ممنونتم خدایا مهربونم تو بزرگی و من به عظمتت ا...
30 تير 1390

کوچولوی من...

سلام عزیز دلم  امروز روز خیلی خوبیه چون وارد هفته 13  شدی و خدا رو هزار مرتبه شکر خطر سقط خیلی خیلی کاهش پیدا کرده و این موضوع خیلی خوشحالم میکنه. و مهمتر از همه اینکه تصمیم گرفتم این وبلاگ و برات بسازم.البته تو از همه چیز برام مهمتری و اگه این وبلاگ و دوس دارم فقط به خاطر توه. دلم برای دیدنت پر میکشه و خالصانه از خدا میخوام سر وقت به دنیا بیای که  طبق گفته ی پزشک حدود 25 دی ماه میشه. شیطون تو هم مثل بابا میشی هااااا چون بابا هم متولد دیماهه . یه چیزی ته دلم مونده که خیلی دوس دارم بگم راستش خیلی دلم میخواد جنسیتت و بدونم نه اینکه فکر کنی فرقی هم داره ها نه!!فقط دلم ...
25 تير 1390
1