گل پسرم...
دورت بگردم عشقم سلااااااام
امروز تو اواخر هفته ی نوزدهمی
اما من هیچ تغییری نکردم به هر کی میگم حامله ام باورش نمیشه
اگه همینجوری پیش بره فردا که به دنیا بیای و بغلت کنم
هیچکی باورش نمیشه تو مال خودم باشی عشقم
الهی قربون قد و بالای ١٥ سانتیمتریت برم گلم
بابایی رفته اصفهان و من دلم خیلی براش تنگ شده
اما عیب نداره قول داده یه عالمه برات لباسای خوشگل بگیره
وقتی ٢٣ مرداد سونو دادم و دکتر گفتش پسری کلی ذوق کردم
اما تعجب نکردم آخه همیشه ناخوداگاه پسرم صدات میکردم
میدونی عزیزم بعد از سقط غم انگیزی که داشتم
تو شدی تنها شادی زندگیم و باعث شدی چیزی و فراموش کنم
که فکر میکردم فراموش کردنش غیر ممکنه
اما حالا تو شدی همه چیزم و اجازه نمیدی به هیچی فکر کنم
حتی الان که بابا نیست خیالم راحته که تنها نیستم و تو کنارمی
قربونت برم وقتی لگد میزنی خیلی خیلی خوشحال میشم
خیالم راحت میشه که حالت خوبه
دوست دارم هستی ام عاشقتم و واسه بغل کردنت ثانیه ها رو میشمارم
صبحها که بیدار میشم انرژی بیشتری دارم چون میدونم یه روز به دیدنت نزدیکتر شدم
عاشقتم یونای من
یونا